2-5 بازی درمانی
2-6 انواع بازی درمانی
2-7 تحول نظریه های بازی درمانی
2-7-1 بازی درمانی روان پویایی
2-7-2 بازی درمانی تخلیه ای3
2-7-3 بازی درمانی رابطه ای4
2-7-4 بازی درمانی غیر مستقیم
2-7-5 بازی درمانی رفتاری – شناختی
2-8 اختلال سلوک
2-9 علت شناسی
2-9-1 عوامل مربوط به والدین
2-9-2 فرضیه فرهنگی – اجتماعی
2-9-3 عوامل روانشناختی
2-9-4 عوامل عصبی – زیست شناختی
جدول 2-1 عوامل مؤثر در تداوم و تحول اختلال سلوک (اقتباس از گوردون واسکرودر، 2002)
2-10 پرخاشگری
2-11 پیشینه تأثیر بازی درمانی بر پرخاشگری و روابط اجتماعی نامناسب کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری

فصل سوم
3-1 طرح پژوهش
3-2 جامعه آماری
3-3 نمونه آماری
3-4 شیوه نمونه برداری
3-5
3-5-1 پرسشنامه CSI-4
3-5-1-1 چک لیست والدین (سرپرستان کودک)
3-5-1-2 چک لیست معلمان
3-5-1-3 روایی و اعتبار CSI-4
3-5-1-4 محدودیت پرسشنامه CSI-4
3-5-1-5 نمره گذاری CSI-4
3-5-2 سیاهه پرخاشگری
3-6 شیوه انجام تحقیق
جلسه اولارزیابی
جلسه دومشناسایی احساسات اصلی
جلسه سومشناسایی احساسات اصلی
جلسه چهارمآموزش مهارتهای ارتباطی
جلسه پنجم «آموزش مهارتهای ارتباطی»
جلسه ششمآموزش حل مسأله بین فردی
جلسه هفتم و هشتم«آموزش مراحل حل مسأله بین فردی»
جلسه 9ارزیابی
جلسه 10

فصل چهارم
مقدمه
4-1 نتایج مرحله اول تحقیق
جدول 4-1ویژگی های روان شناختی آزمودنی ها بر اساس پرسشنامه CSI-4 بعلاوه وضعیت سنی آنها
4-2 نتایج مرحله دوم تحقیق
الف) مقایسه سن آزمودنی های گروه کنترل و آزمایشی
جدول 4-2شاخصهای توصیفی مربوط به سن آزمودنیهای گروه کنترل و آزمایشی به علاوه میانگین های سنی دو گروه یاد شده
ب) بررسی فرضیه تحقیق
جدول 4-3شاخصهای توصیفی مربوط به پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در آزمودنی های تحقیق به علاوه مقایسه میانگینهای پرخاشگری گروه کنترل و آزمایشی
4-3 پیوست نتایج
جدول 4-4 شاخصهای توصیفی مر بوط به پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری بر اساس روزهای هفتهدر آزمودنیهای تحقیق به علاوه مقایسه میانگینهای پرخاشگری گروه کنترل و آزمایشی
جدول 4-5شاخص های توصیفی میزان نشانه های مربوط به سیاهه پرخاشگری در گروه کنترل و آزمایش قبل و بعد از مداخله و نیز مقایسه میانگین های تفاضل پیش و پس آزمون گروه های یاد شده

فصل پنجم
1-5 مقدمه
2-5 خلاصه نتایج
3-5 بحث نتایج
محدودیت های تحقیق
پیشنهادات تحقیق
فهرست منابع
الف) فارسی
ب) انگلیسی
1-1 بیان مسأله
بازی وسیله ای طبیعی برای بیان و اظهار خود است، آدلر1 روانشناس معروف در سال 1937 می گوید: هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقت کشی نگاه کرد. لندرث2 در سال 1995 اظهار می دارد که بازی برای کودک مساوی با صحبت کردن برای یک بزرگسال است، بازی و اسباب بازی کلمات کودکان هستند. ابتدا مکاتب مختلف روشهای یکسانی را در درمان کودکان و بزرگسالان در پیش می گرفتند، اما به تدریج دریافتند که نه تنها نمی توان روشهای درمانی مخصوص بزرگسالان را در مورد کودکان اعمال کرد بلکه باید تکنیکهای درمانی را نیز به گونه ای با شرایط کودکان تطبیق داد. از این رو بازی درمانی به عنوان تکنیک درمان مشکلات کودکان در دنیای امروز تجلی پیدا کرده و به طور روزافزونی در دنیای پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد (آرین، 1378).
بازی درمانی3، روشی است که به یاری کودکان پرمشکل می شتابد تا آنها بتوانند مسائلشان را حل کنند و در عین حال، نشان دهنده این واقعیت است که بازی برای کودک، همانند یک وسیله طبیعی است، با این هدف که او بتواند، خویشتن و همچنین ویژگیهای درون خود را بشناسد و به آن عمل کند. در این نوع درمان، به کودک فرصت داده می شود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بروز دهد و آنها را به نمایش بگذارد، همانند آن گونه از درمانهایی که افراد بزرگسال از طریق آن با «سخن گفتن» مشکلات خود را بیان می کنند (حجاران، 1375).
بازی درمانی از نقطه نظر روش شناختی موضوع بر دو گونه است: روش مستقیم و غیر مستقیم (حجاران، 1375). بازی درمانی غیر مستقیم1 یا کودک محور در حکم فلسفه ای است که به ایجاد نگرش ها و رفتارهایی برای بقاء و احساس لذت در زندگی فرد در رابطه با کودکان منجر می گردد. بازی درمانی کودک محوراز سویی مبتنی بر استعداد فطری کودک برای کوشش در جهت رشد و بلوغ و از سویی دیگر نگرشی در جهت اعتماد عمیق و پایدار برای توانایی کودک به منظور «خود فرمان بودن» وی به گونه ای سازنده است. بازی درمانگری که بر اساس رویکرد کودک محور به فعالیت می پردازد، دارای باوری عمیق و اعتمادی روشن و آشکار به شخص درونی کودک است. بنابراین هدف او برقراری ارتباط با کودک به شیوه ای است که قدرت کارگردانی، هدایت درونی، سازندگی، حرکت به جلو، خلاقیت و خودشفابخشی او را آزاد سازد تا کودک قادر به آزاد کردن قابلیت های رشدی خود برای خودیابی و شکل گیری شخصیتش شود، که منجر به تغییری سازنده می گردد (محمد اسماعیل، 1383).
بازی درمانی رفتاری – شناختی2 که جزء روشهای مستقیم بازی درمانی است، تکنیکهای سنتی بازی درمانی را با تکنیکهای رفتاری – شناختی ترکیب کرده است. ثابت شده است که چنین رویکردهایی در رشد مهارتهای حل مسأله و مهارتهای اجتماعی کودکان و دیگر راهکارهای انطباقی و سازگارانه رفتاری – شناختی مفید و مؤثرند (جرالد، 1999).
به علاوه چنانکه کازدین1 (2000) اشاره کرده است یکی از مهمترین مزایای بازی درمانی شناختی – رفتاری این است که اهداف و روشهای درمانی کاملاً اختصاص یافته دارد. چنین رویکردهایی امکان تعیین اهداف درمانی روشن و واضحی را فراهم می سازد و روشهای خاص دستیابی به این اهداف را پیش بینی می کند.
نل (1999) بر این باور است که تلفیق مداخلات رفتاری و شناختی از روشهای تلفیقی انواع دیگر رویکردها مناسبتر است و نتایج حاصل از این ترکیب را به هیچ طریق دیگری نمی توان بدست آورد.
اکانر (1997، به نقل از جرالد، 1999) بازی درمانی رفتاری – شناختی را بر نظریه های رفتاری – شناختی رشد هیجانی2 و آسیب شناسی روانی3 و مداخلاتی که از این نظریه ها نشأت گرفته است مبتنی می داند. این درمان دارای محدودیت زمانی4، ساختاریافته5، منسجم و مسأله مدار6 است و به برقراری یک رابطه درمانی خوب که نقش اساسی در فرایند درمان دارد منجر می شود.
بر اساس یک مطالعه زمینه یابی که توسط فیلیپس7 و لندرث (1998، به نقل از جرالد، 1999) صورت گرفت، بازی درمانی مناسبترین روش درمان برای کودکان 3 – 11 ساله شناخته شده است. درمانگران زن و مرد مراجعانی از هردو جنس را می توانند درمان کنند. در زمینه موفقیت بازی درمانی رفتاری – شناختی بدون توجه به رویکرد درمانگر، اکثر بازی درمانگران معتقدند که درمانهای آنها در 80 درصد مواقع کاملاً موفقیت آمیزند.
برای اینکه بازی درمانی رفتاری – شناختی، مؤثر واقع شود، باید فعالیتهای معطوف به هدف و سازمان یافته، فراهم شود و این د‍ر حالیست که به کودک اجازه داده می شود که فعالیتهای خودکار و خودبخودی هم داشته باشد. تعادل بین فعالیتهای ساختار یافته و خودبخودی یکی از انعطاف پذیریهای بازی درمانی رفتاری – شناختی است. درمانگر باید به اطلاعاتی که از فعالیتهای خودکار و سازمان یافته بدست می آید حساس باشد در غیر اینصورت، منبعی غنی از اطلاعات بالینی را از دست می دهد. از سوی دیگر وقتی درمان کاملاً ساختاریافته یا غیر مستقیم باشد آموزش فعالیتهایی مثل حل مسأله امکان ندارد.
تحقیقات تحولی و بالینی مؤید این نظر است که پاسخهای مناسب به رفتارهای کودک عاملی کلیدی در تحول و تظاهر رفتارهای مثبت کودک است. آموزش مهارتهای اجتماعی به کودک مبتنی بر فرض یادگیری رفتارهای ضد اجتماعی است و این یادگیری اشتباه منجر به نقص مهارتهای اجتماعی می شود که برای تعامل مؤثر و مناسب با دیگران لازم است (کازدین، 2000).
تحقیق انجام شده بوسیله کازدین، واسیل1، استریتون2، وبستر3 و هاموند4 (1997، به نقل از کازدین، (2000) مشخص کرد که ترکیب آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان با آموزش والدین موفقتراز آموزش مهارتهای رفتاری – شناختی به تنهایی است. آموزش رفتاری مبتنی بر تعامل والد – کودک، شایعترین و موفقترین رویکرد درمانی برای بچه های مبتلا به اختلالات رفتاری است و بیشتر والدین نسبت به برنامه های مذکور اظهار رضایت کردند. همانطور که ولر5 و همکاران (1999) اشاره کرده اند رفتارهای پرخاشگرانه به وفور در مبتلایان به اختلال سلوک، اختلال بیش فعالی توأم با کمبود
توجه، اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلالات نافذ رشد دیده می شود، نظریه های متعددی مدعی شده اند که سبب شناسی پرخاشگری در این اختلالات را تبیین کرده اند، اما تاکنون هیچ نظریه ای نتوانسته است انواع مختلف رفتارهای پرخاشگرانه را تفکیک نماید. از آنجا که رفتارهای پرخاشگرانه، مشخصه اختلال سلوک و از جمله خصوصیات محوری آن محسوب می شود، می توانند تشدید گردند و به رفتارهای ضد اجتماعی شدیدتر تبدیل شوند، شناسایی و درمان به موقع و زودهنگام آن می تواند در پیشگیری از اختلال سلوک مؤثر باشد.
للاند1، والکر2 و تابادا3

 

(1959، به نقل از اتلاس وسیلورن، 1981) تأثیر مثبت بازی درمانی را روی یک گروه از کودکان 5 – 5/3 ساله بررسی کردند، این گروه از چهار کودک پرخاشگر و متخاصم و چهار کودک کناره جو و عدم مشارکت کننده در فعالیتهای مدرسه تشکیل شده بود.
در تحقیقی که توسط اکسلاین4 (1949، به نقل از برناردت ومکلر، 2001) انجام شد، با سه گروه کودک کار کرد که در دو گروه کودکانی با بهره هوشی پایینتر از متوسط و دارای مشکلات رفتاری قرار داشتند و در گروه سوم کودکانی با بهره هوشی برتر و مشکلات رفتاری وجود داشتند. در پایان درمان و پس از مطالعات پیگیری در گروه یک و دو بهبود اختلالات رفتاری ملاحظه شد.
بررسی مطالعاتی از این دست نشان می دهد بازی درمانی رفتاری – شناختی و بازی درمانی سنتی یا غیر مستقیم در درمان اختلالات رفتاری کودکان مثل اختلالات لالی انتخابی، پرخاشگری و سایر اختلالات کودکان مؤثر واقع شده است (لندرث،2002). تحقیقات انجام شده در ایران نیز حاکی از مفید واقع شدن این روش درمانی در مورد کودکان مبتلا به پرخاشگری است. تحقیقات داخلی متمرکز بر رفتارهای پرخاشگرانه است که با توجه به شرایط بومی کشورمان و تعداد کثیر کودکان 11 – 8 ساله انجام شده است (باعدی 1379، قدیری 1375، احمدی 1376، آرزومانیان 1379)، و با توجه به اینکه آمارها نشان می دهد که حدود یک سوم تا نیمی از مراجعین کودک و نوجوان به مراکز روانشناسی و روانپزشکی مشکلات رفتاری و پرخاشگری دارند در صدد بررسی تأثیر بازی درمانی رفتاری – شناختی روی این کودکان برآمده ایم. بدین خاطر و با توجه به تمهیدات یاد شده مسأله اساسی تحقیق حاضر این است که آیا بکارگیری بازی درمانی رفتاری – شناختی باعث کاهش نشانه های پرخاشگری در کودکان 11 – 8 ساله مبتلا به اختلال سلوک می شود.
1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
مشکلات رفتاری ناشی از اختلال سلوک علت یک سوم مراجعه های بالینی و شایعترین اختلال در کودکان و نوجوانان است. اختلال سلوک با میزان بالای آسیب شناسی روانی رابطه دارد که خودپنداره و عزت نفس پایین، تاریخچه ای از آزارهای جسمانی، داشتن روابط جنسی در سنین پایین، سوء مصرف مواد، بزهکاری و جنایت را شامل می شود (باعدی، 1379).
پرخاشگری و ناسازگاری در روابط بین فردی از عمده ترین ملاکهای تشخیص اختلال سلوک به شمار می رود به گونه ای که بر اساس فهرست ملاکهای تشخیصی اختلال یاد شده در سیستمهای طبقه بندی چهارمین ویرایش راهنمای آماری و تشخیصی اختلالهای روانی (DSM-IV)1 و دهمین چاپ طبقه بندی بین المللی بیماریها و مسائل بهداشتی وابسته (ICD-10)2 می توان نشانه های یاد شده را جزء ملاکهای محوری این اختلال دانست. پرخاشگری اغلب یک الگوی رفتاری ثابت و مقاوم است و قسمتی از الگوی علامتی در بسیاری از انواع آسیب شناسی های کودکان مانند اختلال بی اعتنایی مقابله ای، اختلال سلوک، تحریک پذیریهای ناشی از استرس پس

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 03:29:00 ق.ظ ]