دیدگاه پردازش اطلاعات درباره یادگیری خودتنظیمی:

جزء اصلی خود تنظیمی در این دیدگاه حلقه بازخورد بازگشتی بود که گالانتر وپربیرام[1] (1960،به نقل از زیمرمن ،1990) به صورت یک توالی  (آزمون ،عمل، آزمون، خروج)آن را توصیف کردند.طبق این فرمول، اطلاعات وارد شده اول بایک معیار از قبل تعریف شده آزمون می شود ،اگر نتیجه رضایت بخش نباشد داده ها بررسی می شوند و سپس دوباره آزمون انجام می گیرد .این توالی می تواند به عنوان خود تنظیم معرفی شود (زیمرمن،2001).الگوهای شناختی خود تنظیمی یادگیری،که در نظریه های پردازش اطلاعات ریشه دارند،بر کاربرد راهبردهای فراشناختی مانند:خود نظارتی و خودارزیابی برای انجام دادن تکالیف تحصیلی پیچیده تاکیددارند.برای مثال در الگوی چهار مرحله ای از خودتنظیمی  یادگیری،لوین و همکاران (2004)، نظارت را برای: الف)تعریف تکلیف ب) هدف گزینی ج) برنامه ریزی د) تدوین و وضع راهبرد ها برای رسیدن به این اهداف به کار بردند. نظریه پردازان پردازش اطلاعات،عموما برای انگیزش در یادگیری خودتنظیمی اهمیت کمی قائل شده در عوض بر روشهاو استدلال یاد گیرندگان تاکید زیادی کرده اند .همچنین در  این نظریه ازسه نوع حافظه در طول خود تنظیمی استفاده می شود :حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه درازمدت.( زیمرمن، 2001).

تقسیم بندی یادگیری خودتنظیمی مبتنی بر نظریه ویگوتسکی[2]:

ویگوتسکی [3]رشد شناختی را نتیجه تعاملات اجتماعی می داند اوپیشنهاد می کند که تعامل کودک با بزرگسال روشی است که کودک از طریق آن بواسطه فرهنگ آموزی،ابزار های ذهنی ،جامعه خود را فرا می گیرد؛   بنابراین نماینده این اجتماع سازی در مورد ابزارهایی که کودک باید یاد بگیرد دانش بیشتری داشته باشد(ویگوتسکی، 1962 به نقل از لیبلانس وبیریشن[4]، 2004).او معتقد است که هم رشد شناختی وهم رشد اجتماعی کودک ،بازتابی از تعامل او با دیگران است.  از رشدپیش زبانی مانند غان وغون کردن تا کاربرد کلمه برای توسعه مهارتهای ارتباطی،رشد کودک، نتیجه تجربیات تعاملی او هم با اشیا وهم افراد در محیط فرهنگی ازپیش تعیین شده است.  ساختار های روان شناختی پیچیده تر از طریق فرایندهای درونی کردن ،برونی کردن ساخته می شود که، به موجب آن عملکرد های درونی ذهنی که کسب شده اند،به عنوان محصولی از تعاملات بین فردی بعد درونی می

 

شوند. اوشاخص رشد شناختی کودک را آنچه که او به تنهایی میتواند انجام دهد نمی داند بلکه آنچه می تواند با راهنمایی و کمک دیگران انجام دهد شاخص رشد شناختی کودک می داند .وی مفهوم منطقه تقریبی رشد را  به عنوان روشی که دانش بصورت اجتماعی ساخته میشود ارائه داده است.

طبق نظر وی ، تعاملات درون منطقه تقریبی رشد از بافت گسترده فرهنگی _اجتماعی تأثیر می پذیرد . این تعاملات باعث می شود که یادگیرندگان نوع یادگیری خود را از دیگر تنظیمی به خود تنظیمی انتقال دهند.از نظر او خودتنظیمی حاصل درونی سازی تعاملات افراد است که افراد را از دیگر تنظیمی به خودتنظیمی سوق میدهد (لیبلانس،وبیریشن،2004).

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 08:38:00 ق.ظ ]