پایان نامه اثر بخشی درمان فراشناختی بر کاهش نشانه های نوع شستشوی اختلال وسواسی- اجباری | ... | |
فصل اول: کلیات پژوهش 1-1. مقدمه 2 1-2. بیان مسئله 3 1-3. اهمیت و ضرورت 8 1-4. اهداف پژوهشی 9 1-4-1. هدف کلی 9 1-4-2. اهداف اختصاصی 9 1-5. فرضیه های پژوهش 10 1-6. تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 10 فصل دوم: پیشینه پژوهش 2-1. مقدمه 14 2-2. زیرمجموعههای اختلال وسواسی- اجباری 18 2-2-1. شستشو و پاکیزگی 19 2-2-2. وارسی 21 2-2-3. وسواس فکری خالص 22 2-2-4. تقارن 21 2-2-5. کندی 23 2-2-6. تردید 24 2-2-7. احتکار 25 2-2-8. سایر اشکال وسواس 25 2-3. همهگیریشناسی 26 2-4. هم ابتلایی. 28 2-5. سبب شناسی اختلال اختلال وسواسی- اجباری 28 2-5-1. عوامل زیست شناختی اختلال وسواسی- اجباری 29 2-5-1-1. ناقلهای عصبی 29 2-5-1-1. مطالعات تصویرگیری از مغز 29 2-5-1-3. ژنتیک 30 2-5-1-4. سایر دادههای زیست شناختی 30 2-5-2. عوامل رفتاری 31 2-5-3. عوامل روانی- اجتماعی 32 2-5-3-1. عوامل شخصیتی 32 2-5-3-2. عوامل روان پویایی 32 2-6. مدل های مفهومی اختلال وسواسی- اجباری 33 2-6-1. مدل رفتاری وسواس 33 2-6-2. نظریه های شناختی اختلال وسواسی- اجباری 35 2-6-2-1. نظریه شناختی سالکوسکیس 36 2-6-2-2. نظریه شناختی راچمن 39 2-6-3. نظریه فراشناختی 40 2-7. درمان فراشناختی 44 2-8. مدل فراشناختی اختلال وسواسی- اجباری 47 2-9. درمان فراشناختی اختلال وسواسی- اجباری. 52 2-9-1. دو نوع تغییر فراشناختی 53 2-10. پیشینه تجربی 54 2-11. خلاصه و نتیجهگیری 57 فصل سوم: روششناسی پژوهش 3-1. مقدمه 59 3-2. طرح کلی پژوهش 59 3-3. جامعه پژوهش 59 3-4. نمونه و نحوه انتخاب آن 59 3-6. ابزارهای پژوهش 60 3-6-1. مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلا لهای محور IدرDSM-IV-TR 60 3-6-2. پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی. 60 3-6-3. پرسشنامه اضطراب بک 61 3-6-4. پرسشنامه افسردگی بک، ویرایش دوم 61 3-6-5. پرسشنامه نگرانی اهواز 62 3-6-6. پرسشنامه نگرش مسئولیت 62 3-6-7. پرسشنامه در آمیختگی افکار 63 3-6-8. پرسشنامه کنترل فکر 63 3-5. روش اجرا 64 3-7. روش تجزیه و تحلیل داده ها 66 3-8. ملاحظات اخلاقی 67 فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها 4-1. مقدمه 69 4-2. ویژگیهای جمعیت شناختی آزمودنیها 69 4-3. شرح حال آزمودنیها 69 4-4. آزمون فرضیه های پژوهش 71 4-4-1. فرضیه اول 65 4-4-2. فرضیه دوم 75 4-4-3. فرضیه سوم 77 4-4-4. فرضیه چهارم 79 4-4-5. فرضیه پنجم 81 4-4-6. فرضیه ششم 83 4-4-7. فرضیه هفتم 85 فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری 5-1. مقدمه 88 5-2. بحث 88 5-3. نتیجهگیری 97 5-4. محدودیتهای پژوهش 97 5-4. پیشنهادهای پژوهش 98 فهرست منابع و مآخذ منابع فارسی 100 منابع انگلیسی 104 پیوستها مقدمه اضطراب[1] یک حالت خلقی منفی است که با علائم جسمی مانند تنش عضلانی، اندیشناکی[2] نسبت به آینده مشخص میشود. مطالعه اضطراب بسیار دشوار است. در انسانها، نشانه های اضطراب می تواند به صورت احساس ذهنی ناراحتی، مجموعه ای از رفتارها (نگران به نظر رسیدن و بی قراری) و پاسخهای روانشناختی، تپش سریع قلب و تنش ماهیچهای نمود پیدا کند (انجمن روانشناسی امریکا ([3]APA)، 1994؛ بارلو[4]، 2002). اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که خبر از خطری قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله آماده میسازد ترس علامت هشدار دهندهی مشابه، از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک میشود: ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی و از نظر منشأ بدون تعارض است اضطراب واکنش در مقابل خطری نامعلوم، درونی، مبهم و از نظر منشأ همراه با تعارض است (سادوک و سادوک، 1386). اختلالهای اضطرابی[5] شامل گروهی از اختلالهاست که اضطراب یا نشانهی اصلی آنها زمانی است که شخصی میخواهد رفتارهای غیرانطباقی خاصی را کنترل کند (اتکینسون، اتکینسون، اسمیت، بم و هوکسما، 1385). اختلالات اضطرابی هنگامی تشخیص داده میشود که تجربه ذهنی احساس اضطراب به وضوح وجود داشته باشد. متن تجدید نظر شده ویراست چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی (DSM-IV-TR)[6] شش طبقهی عمده برای اختلالات اضطرابی ارائه کرده است (دیویسون، نیل و کرینگ[7]، 1390). اختلالات اضطرابی معمولترین یا رایجترین اختلال روانی هستند که شامل اختلال هراس[8]، گذرهراسی[9]، فوبی[10] خاص یا اجتماعی، اختلال اضطراب منتشر[11] (GAD)، اختلال وسواس- اجبار[12]، اختلال استرس پس از سانحه[13] میباشد (APA، 2000). یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی اختلال وسواسی- اجباری است. اختلال وسواسی- اجباری یک اختلال اضطراب ناتوانکننده است که خصیصه اصلی آن وجود وسواسها و اجبارهایی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب قابل ملاحظهای را برای فرد به بار میآورند. این وسواسها یا اجبارها سبب اتلاف وقت میشوند و اختلال قابل ملاحظهای در روند معمولی و عادی زندگی، کارکرد شغلی، فعالیتهای معمول اجتماعی، یا روابط فرد ایجاد می کند. وسواس در برگیرنده فکر، احساس، اندیشه یا حسی عودکننده و مزاحم و اجبار رفتاری آگاهانه و عود کننده نظیر شمارش، وارسی یا اجتناب است. وسواس باعث افزایش اضطراب در فرد میشود، حال آنکه هر چند عمل اجباری در تلاش برای کاستن اضطراب همراه با وسواس انجام میشود، همیشه به کم شدن اضطراب منجر نمیشود. ممکن است بعد از کامل شدن عمل اجباری، اضطراب فرقی نکرده باشد و یا حتی بیشتر شده باشد. وقتی فرد در مقابل انجام عمل اجباری مقاومت به خرج میدهد نیز اضطراب افزایش پیدا می کند (سادوک و سادوک، 1386). در واقع اختلال وسوسی- اجباری (OCD) از خیلی وقت پیش به عنوان اختلال اضطرابی پیچیده تشخیص داده شده است که عمدتاً به دلیل ناهمگنی بسیار زیاد و ماهیت ویژه وسواسها و اجبارها میباشد (آبراموویچ، دیسون، الاتونجی، ویتون، برمان و لستاردو[14]، 2010). 1-2. بیان مسئله اختلال وسواسی- اجباری (OCD) یک اختلال شدید روانی بسیار ناتوانکننده است و تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی میگذارد (ال-سایق، بعا و اگلپلوس[15]، 2003). شیوعOCD در ایالات متحده آمریکا در طول زندگی 2 تا 3 درصد تخمین زده شده است و شیوع آن در 12 ماه 2/1 درصد با توجه به معیارهای DSM- IV-TR میباشد (روسکیو ، استین، چیو و کسلر[16]، 2010). اختلال وسواسی اجباری (OCD)یکی از اختلالهای اضطرابی، با مشخصه افکار، ایدهها، تصاویر یا تکانههای مزاحم، نامناسب و تکراری است که اضطراب و مقاومت ذهنی (وسواسها) را بر میانگیزد و بنابراین فرد را برای خنثی کردن ترس وسواسی یا عمل بر پایه قواعد انعطافناپذیر، مجبور به انجام رفتارهای آشکار یا پنهان (تشریفات اجباری) می کند (فوآ، هاپرت، لیبرگ، لنجنر، کایچک، هاجک و سالکوسکیس[17]، 2002؛ مککی[18] و همکاران، 2004). شایعترین ویژگیهای بالینی افکار وسواسی شک و دو دلی، ترس مفرط از چرک و آلودگی، و یا نگرانی درباره نظمبخشی[19] یا تقارن[20] است. دو تا از شایعترین رفتارهای اجباری رفتارهای شستشو[21] و وارسی[22] است (هندرسون و پولارد[23]، 1988؛ راسموسن و ایسن[24]، 1992؛ به نقل از ایلم و زار، فینبرگ و هرمش[25]، 2012) که شامل میل مقاومت ناپذیر برای شستن (به خصوص دستها) و یا تمیز کردن، وارسی کردن درها برای تایید اینکه آنها قفل هستند، یا برگشتن مکرر به لوازم خانگی برای اطمینان یافتن از این که آنها خاموش هستند، لمس کردن، تکرار کردن، شمردن، مرتب کردن و یا ذخیره کردن. پژوهشی در خصوص شیوع نشانه های اختلال وسواسی- اجباری در ایران (دادفر، بوالهری، ملکوتی و بیان زاده، 1380) نشان میدهد که شایعترین وسواسها شامل آلودگی و نگرانیهای مذهبی؛ و اجبارها شامل شستشو و نظافت، تشریفات تکرار کردن و وارسی است. این رفتارهای اجباری، که به عنوان “تشریفات[26]” به آنها اشاره شد، ممکن است ساعتها انجام شوند و در موارد شدید ممکن است مانع از این شود که شخص بخوابد و یا خانه را ترک کند. برای بیماران مبتلا به OCD، وسواسها و یا اجبارها با پریشانی مشخص مرتبطاند، زمان بر هستند، و با عملکرد شغلی و فعالیتهای اجتماعی و روابط تداخل می کنند (نظیراوغلو و یاریارا- توباس[27]، 1991). به عبارت دیگر، با وجود درک آنها از اینکه رفتارهای اجباری آنها غیرمنطقی است، بیماران در کنترل اجبارهایشان ناتوان هستند، و تلاش برای جلوگیری از دسترسی به موقعیت/هدف خاص بوسیله وارسی (برای مثال، با مسدود کردن/ از بین بردن آن) منجر به جانشین سازی اجبارها به موقعیت/هدف جدید می شود (راپاپورت[28]، 1989). در واقع OCDیک بیماری پیچیده و ناهمگن، با تنوع گستردهای در ارائه نشانهها، ویژگیهای بالینی همراه و پاسخ به درمان است (کلی، استورچ، مرلو و جفکن[29] ، 2008؛ مککی و همکاران، 2004؛ به نقل از استورچ و مککی، 2010) و در بیشتر موارد، OCD درمان نشده دورههای مزمن و تخریبکننده به راه میاندازد (ایسن و استکتی[30]، 1998). انواع درمانهای روانشناختی برای مقابله موثر با این اختلال پیشنهاد میشود اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد تفاوت این مداخلات از نظر سهولت اجرا و تداوم نتایج درمان است. در حوزه درمانهای جدیدتر روانشناختی، نخستین بار ولز و متیوز[31] (1994) با ترکیب رویکرد طرحواره[32] و پردازش اطلاعات[33]، الگوی فراشناختی[34] را بر مبنای مدل عملکرد اجرایی خود تنظیمی[35] (S-REF)، جهت تبیین و درمان اختلالات هیجانی معرفی کردند و سپس ولز (2000-1997) آن را اصلاح نمود. فراشناخت به باورها و فرایندهایی اشاره دارد که برای ارزیابی، تنظیم و یا بررسی و بازبینی فکر استفاده میشود (مایرز، فیشر و ولز[36]، 2009). در واقع اصطلاح فراشناخت را اولین بار، فلاول در سال 1976 به کار برد و آن را به این صورت تعریف نمود: هر نوع دانش یا فرآیند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد. فراشناخت را میتوان از یک نظر، به عنوان یک جنبهی عمومی از شناخت در نظر گرفت که در تمام فعالیتهای شناختی نقش دارد (ولز، 2000). برخی از جنبه های خاص فراشناخت با اختلالات روانشناختی رابطه دارد. ولز معتقد است در برخورد با اختلالات هیجانی نیازمند یک الگوی چند مولفهای با ابعادی پویا هستیم. الگویی که بتواند وجوه بیشتری از اختلالات هیجانی را در برگیرد و ضمن توجه به محتوای شناخت، به نقش باورها در پردازش اطلاعات، سوگیریهای توجهی و کنترل شناخت نیز توجه داشته باشد. او همچنین تاکید می کند که عملیات پردازشی مرتبط با وقوع افکار و باورهای اضطرابی و افسرده ساز را در واقع بایستی به طرحها و دانش فراشناختی منسوب دانست. به همین خاطر، تلاش برای اصلاح محتوای فکر به تنهایی، آن هم توسط جانشینی آن با فکر مثبت، نمی تواند برای تغییر فراشناخت های زیربنایی اختلال و عملیات پردازشی مربوط به آنها، کافی باشد (ولز، 2000). درمان فراشناختی[37] به ویژه به منظور رفع نواقص درمان شناختی- رفتاری[38] (CBT) ظهور پیدا کرد. به عقیده ولز شناخت درمانی با توجه به این نظر که، افکار منفی در اختلالهای هیجانی از فعالیت باورهای ناکارآمد[39] منتج میشوند، سعی کرده است بیشتر بر روی منشأ محتوای افکار[40] کار کند، ولی در مورد این که چگونه این افکار شکل میگیرد و یا چه ساز و کاری این تفکرات ناکارآمد را برجسته میسازد تلاشی نکرده است (ولز و متیوز، 1996؛ ولز، 2000). لذا برای فهم فرآیندهای تفکر لازم است که بر باورهای فرد درباره تفکر، راهبردهای فردی در مورد کنترل توجه و هم چنین نوع باورهای فراشناختی او تأکید نماییم. آن چه در درمان فراشناختی مورد تاکید قرار می گیرد ارتباط با افکار به طریقی است که مانع ایجاد مقاومت و یا تحلیل ادراکی پیچیده شود و بتواند راهبردهای تفکر ناسازگار در مورد نگرانی و نظارت غیرقابل انعطاف بر تهدید را از بین ببرد. نظریه های شناختی در مورد آنچه که باعث به وجود آمدن الگوهای غیرمفید تفکری میشوند، توضیحات مختصری را ارائه دادهاند. وجود باورهای منفی مشخصاً نمی تواند دربارهی الگوی تفکر و پاسخ های همراه آن توضیحی ارائه دهند. آنچه در اینجا مورد نیاز است به حساب آوردن عواملی است که تفکر را کنترل می کند و وضعیت ذهن را تغییر میدهد. این عوامل اساس نظریه فراشناختی است (ولز، 2009). درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت به طور حیاتی در فهم چگونگی پردازش شناخت و این که چگونه این پردازش، تجارب هشیار را ایجاد می کند، اهمیت دارد. فراشناخت، آنچه که ما مورد توجه قرار میدهیم و وارد حیطهی هشیاری خود میکنیم، ارزیابیها و تاثیر انواع راهبردهایی که ما برای تنظیم افکار و احساساتمان به کار میبریم را شکل میدهد (ولز، 2009). مطالعه در مورد فرآیندهای فراشناختی درگیر در اختلالات روانشناختی، به طور اساسی با نظریهی کنش اجرایی خودنظم بخش (S- REF) ولز و متیوز مرتبط است (ولز و متیوز، 1996). مفهوم محوری S-REF در این است که حفظ و ادامهی اختلال هیجانی، نتیجهی طیف گستردهای از کنشهای پردازش اطلاعات است که در درمان شناختی از آن به فعالسازی طرحواره یاد میشود و در برگیرندهی فرآیندهای توجهی، وضعیتهای هدف خودنظم بخش، فراشناخت و سبکهای پردازش است. در این حالت، شناخت به عنوان یک مقولهی پویا در نظر گرفته میشود (ولز، 2003). به طور خلاصه درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که اختلال روانشناختی به دلیل اثرات سبک تفکر یعنی سندرم شناختی- توجهی[41] بر تجربههای هیجانی و دانش (باورها) تداوم مییابد. سندرم شناختی- توجهی به شیوه های خاص موجب تداوم برداشت منفی از خود و ادراک تهدید میشود و در اختلال وسواسی- اجباری به صورت نگرانی، نشخوار فکری و تفکر تحلیلی در پاسخ به افکار یا تردیدها ظاهر میشود. پایش تهدید، شامل بازنگری افکار یا احساسات ناخواستهی معین، یا توجه به جنبه های بالقوهی تهدیدآمیز محیط است. راهبردهای مقابلهای غیرانطباقی تشکیل دهندهی سندرم شناختی- توجهی در اختلال وسواسی- اجباری، شامل سرکوبی فکر، خنثیسازی آشکار و ناآشکار و رفتارهای تشریفاتی میباشند. بنابراین درمان باید بر تغییر سندرم شناختی- توجهی، تغییر باورهای فراشناختی و ایجاد شیوه های جایگزین تجربه کردن و مقابله با رویدادهای درونی متمرکز شود (ولز، 1390). تحقیقاتی که در مورد درمان فراشناختی بر روی اختلالات هیجانی انجام شده اند عبارتند از مطالعه فیشر و ولز[42] (2008) که با بهره گرفتن از مدل فراشناختی بر روی افراد مبتلا به اختلال OCD دریافتند که تمام بیماران در پسآزمون، بهبودی معنی داری را در علایم OCDنشان دادند که این نتایج در 3 و 6 ماه بعد نیز باقی ماندند. در مطالعات راس و ونکوسولد[43] (2008) با بهره گرفتن از مدل فراشناختی ولز جهت درمان اختلال OCD بر روی گروهی از بیماران (6 زن و 6 مرد) و در دامنهی سنی 21 تا 58 سال دریافتند که در پس آزمون و در 3 و6 ماه از دورهی پیگیری 7 بیمار، علایم کامل بهبودی را نشان دادند. در ایران نیز در مطالعهای تحت عنوان کارآیی و اثربخشی الگوی فراشناختی ولز در درمان یک مورد اختلال وسواسی- اجباری مورد آزمایش قرار گرفت .اثربخشی این مدل با بهره گرفتن از روش تکموردی تجربی[44] از نوع خط پایه چندگانه بر روی یک مورد آزمودنی (زن) بررسی شد و اثربخشی مدل فراشناختی مورد تایید قرار گرفت (اندوز، 1385).
[جمعه 1398-07-12] [ 09:30:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|