(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

خانواده مهم ترین رکن جامعه است که ثبات آن مستلزم تعهد زوجین به یکدیگر است. همچنین تعهد به دلیل آنکه با ارتباط بهتر، شادتر بودن و رفتار سازنده تر در طی مشکلات در ارتباط است، یک مفهوم بسیار مهم در روابط زناشویی محسوب می­شود، به همین دلیل بررسی عواملی که در تعهد زناشویی نقش دارند نیز اهمیت اساسی پیدا می­کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه نقش صمیمیت زناشویی و بخشودگی در پیش­بینی تعهد زناشویی می­باشد. برای این منظور از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زنان متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر شاهرود در سال تحصیلی 94-93 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز، پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیاء و پرسشنامه بخشودگی پولارد و اندرسون استفاده گردید و به منظور تحلیل داده­ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار همبستگی بین صمیمیت زناشویی و تعهد زناشویی 46/0 می­باشد و صمیمیت زناشویی 31/0 از تغییرات تعهد زناشویی را پیش­بینی می­کند. مقدار همبستگی بین بخشودگی کلی با تعهد زناشویی 46/0 می­باشد و این متغیر 29/0 از تغییرات تعهد زناشویی را پیش­بینی می­کند. همچنین مقدار همبستگی چندگانه آنها با متغیر تعهد زناشویی 52/0 می باشد و این دو متغیر باهم 27/0 از تغییرات تعهد زناشویی را تبیین می نمایند. بنابراین فرضیه پژوهش تأیید می­گردد و نتایج پژوهش حاضر نشان می­دهد که صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی در ارتباطند.

واژگان کلیدی: تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی، بخشودگی.

فهرست

فصل اول؛ کلیات پژوهش ……………………….. 1

1-1 مقدمه …………………………………. 2

1-2 بیان مسأله …………………………….. 3

1-3 اهمیت وضرورت پژوهش ……………………… 7

1-4 اهداف پژوهش ……………………………. 9

1-5 فرضیه های پژوهش…………………………. 9

1-6 تعریف متغیرها و اصطلاحات پژوهش ……………. 9

1-6-1 تعاریف نظری ………………………….. 9

1-6-1-1 تعهد زناشویی ……………………….. 9

1-6-1-2 صمیمیت زناشویی ……………………… 9

1-6-1-3 بخشودگی ……………………………. 10

 1-6-2 تعاریف عملیاتی ………………………. 10

1-6-2-1 تعهد زناشویی ……………………….. 10

1-6-2-2 صمیمیت زناشویی ……………………… 10

1-6-2-3 بخشودگی زناشویی …………………….. 10

فصل دوم؛ ادبیات و پیشینه پژوهش ………………. 12

2-1 ادبیات پژوهش …………………………… 12

2-1-1 تعهد زناشویی………………………….. 12

2-1-1-1 ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی …………… 12

2-1-1-2 ابعاد تعهد زناشویی…………………… 18

2-1-1-2-1 تعهد شخصی…………………………. 18

2-1-1-2-2 تعهد اخلاقی………………………… 19

2-1-1-2-3 تعهد ساختاری………………………. 19

2-1-1-3 عوامل مؤثر بر تعهد زناشویی……………. 20

2-1-1-3-1 نگرش نسبت به ازدواج………………… 20

2-1-1-3-2 نگرش نسبت به طلاق…………………… 21

2-1-1-3-4 تجارب هم­خانگی بدون ازدواج…………… 21

2-1-1-3-5 کیفیت زندگی زناشویی………………… 22

2-1-1-3-6 ویژگی های شخصیتی…………………… 23

2-1-1-3-7 ساختار اجتماعی…………………….. 24

2-1-1-3-8 رضایت جنسی………………………… 25

2-1-1-4 نظریه ها و مدل های مرتبط با تعهد زناشویی.. 25

2-1-1-4-1 نظریه ها و مدل های عام تعهد زناشویی….. 25

2-1-1-4-1-1 نظریه وابستگی……………………. 25

2-1-1-4-1-2 مدل پاسخ به نارضایتی از رابطه……… 26

2-1-1-4-1-3 مدل زوال رابطه داک……………….. 28

2-1-1-4-2 نظریه ها و مدل های خاص تعهد زناشویی….. 29

2-1-1-4-2-1 نظریه استرنبرگ…………………… 29

2-1-1-4-2-2 مدل سرمایه گذاری راسبالت………….. 31

2-1-1-4-3 موانع تعهد زناشویی…………………. 32

2-1-2 صمیمیت زناشویی………………………… 33

2-1-2-1 ماهیت و مفهوم صمیمیت زناشویی………….. 33

2-1-2-2 نظریه ها و رویکردهای مربوط به صمیمیت…… 35

2-1-2-2-1 مدل ترکیبی وارینگ………………….. 36

2-1-2-2-2 دیدگاه رشدی فارمن………………….. 36

2-1-2-2-3 رویکرد تعاملی باگاروزی……………… 38

2-1-2-2-4 دیدگاه ترکیبی جسلسن………………… 39

2-1-2-2-5 نظریه دلبستگی جانسون و ویفن…………. 41

2-1-2-2-6 نظریه درک برابری والستر…………….. 42

2-1-3 بخشودگی………………………………. 45

2-1-3-1 ماهیت و مفهوم بخشودگی………………… 45

2-1-3-2 نظریه ها و رویکردهای مربوط به بخشودگی….. 49

2-1-3-2-1 والروند اسکینر…………………….. 49

2-1-3-2-2 مدل ورثینگتون……………………… 51

2-1-3-2-3 مدل پولارد…………………………. 53

2-2 پیشینه پژوهش……………………………. 54

2-2-1 پژوهش­های داخلی انجام شده……………….. 54

2-2-2 پژوهش­های خارجی انجام شده……………….. 56

فصل سوم: روش­شناسی پژوهش …………………….. 59

3-1 روش پژوهش………………………………. 60

3-2 جامعه آماری…………………………….. 60

3-3 نمونه و روش نمونه­گیری……………………. 60

3-4 ابزار گرد­آوری داده ها……………………. 61

3-4-1 پرسشنامه تعهد زناشویی………………….. 61

 3-4-2 پرسشنامه صمیمیت زناشویی……………….. 62

  3-4-3 پرسشنامه بخشودگی…………………….. 62

  3-5 شیوه تجزیه و تحلیل داده ها……………… 63

فصل چهارم؛ تجزیه وتحلیل داده­ها ………………. 65

4-1 یافته­های توصیفی ………………………… 65

4-2 یافته­های استنباطی ………………………. 68

فصل پنجم؛ بحث ونتیجه گیری …………………… 75

5-1 بحث و نتیجه گیری ……………………….. 75

5-2 محدودیت­های پژوهش ……………………….. 80

5-3 پیشنهادهای پژوهش ……………………….. 81

  5-3-1 پیشنهادهای پژوهشی …………………… 81

5-3-2 پیشنهادهای کاربردی ……………………. 81

منابع …………………………………….. 83

پیوست ها ………………………………….  93

  پیوست 1 (پرسشنامه استاندارد تعهد زناشویی) …..  94

  پیوست 2 (پرسشنامه صمیمیت زناشویی) ………….  96

  پیوست 3 (پرسشنامه سنجش بخشش در خانواده) …….  99

مقدمه

در میان عوامل اثرگذار بر سلامت روانی انسان ها، خانواده نقش بسیار مهمی دارد. خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی و اساس تشکیل جامعه و حفظ عواطف انسانی است. ازدواج هسته اصلی خانواده را تشکیل می­دهد. با پیمان ازدواج، ارتباطی شکل می­­گیرد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی، امنیتی بی­نظیر دارد. دیگر ارتباطات انسانی ممکن است یک بعد از حیات را پوشش دهند؛ اما در ازدواج، ابعاد مختلف جسمانی، عاطفی، اجتماعی و ذهنی نیز پوشش داده می­شود و رابطه­ای زیستی، اقتصادی، عاطفی – روانی­، اجتماعی و معنوی بین زن و شوهر برقرار می­شود. ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی ای است که در بزرگسالی منعقد می­شود، به گونه ای که انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی، نقطه ی عطفی در رشد و پیشرفت شخص تلقی می­شود (نظری، 1389). ازدواج رابطه ای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست و از ویژگی های خاصی برخوردار است. در جوامع امروز زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی شده است. ازدواج و زندگی زناشویی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند ازدواج به عنوان نهادی جهانی باقی مانده است، ولی اهداف و انتظارات  و نحوه شکل گیری آن بر اثر تغییرات مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در طول زمان تغییر کرده است. در گذشته، همسران به وسیله والدین انتخاب می شدند و ازدواج، قرارداد بین خانواده ها بود. همچنین ازدواج وسیله تنظیم رفتار جنسی، تولید نسل، حفظ وضعیت اقتصادی  و اجتماعی خانواده و نیاز جامعه برای تثبیت خانواده بود. با تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی، اساس ازدواج از قرارداد بین والدین به انتخاب همسر و آزادی انتخاب تغییر کرد و علاوه بر مسائل اجتماعی و اقتصادی، جاذبه رومانتیک و نیازهای شخصی اساس انتخاب همسر شد. هدف ازدواج نیز از ارتباط اجتماعی و خانوادگی، به ارضای نیازهای عاطفی – روانی شخصی تغییر پیدا کرد. همچنین ازدواج یک واقعه اجتماعی مهم نیز می­باشد که مشروعیت روابط جسمانی و جنسی را تسهیل می­کند و به حفظ گروه و نسل ها از نظر کمی و کیفی کمک می­کند (تبعه امامی، 1382). می­توان گفت ازدواج دارای منشأ زیستی و جسمی است که بر آن حیات فرهنگی نیز افزوده می­شود تا با ساخت خویشاوندی موجبات دگرگونی حیات طبیعی را فراهم آورد. این فرآیند ناشی از این واقعیت است که انسان موجودی برخوردار از نیازهای طبیعی و اجتماعی است. به همین دلیل است که بیان می­شود ازدواج دارای ابعاد  زیستی، اقتصادی، عاطفی – روانی و اجتماعی است. بر این مبنا، همزیستی زن و شوهر در درون خانواده آنان را در چنان گردونه ای از تعامل های مختلف قرار می­دهد که قابل مقایسه با هیچ یک از الگوهای روابط دیگر انسانی نیست. ازدواج، مطلوب ترین فرصت برای گیراترین تبادل کلام ها، پرجاذبه ترین رفتارها، همسوترین اندیشه ها، استوارترین گام ها و تجلی متعالی ترین ارزش ها است.

رابطه زناشویی نیز مانند هر رابطه دیگری دارای جنبه های مثبت و منفی است. زوجین به همکاری، مودت و حسن تفاهم نیاز دارند. زوجین باید انعطاف پذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، خطاهای یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها دهند. تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنها است که به مرور ایام، ازدواج به بلوغ و خودشکوفایی می­رسد. خانواده پناهگاه و کانون ویژه ای برای رفع نیازهای عاطفی و روانی افراد است و هم چنین خانواده کانون التیام بخش دردها و رنج­های زندگی است و روابط زناشویی نیز به این بافت، معنای خاص خود را می­دهد. ازدواج در عین حال که می­تواند مغذی ترین و انسانی ترین ارتباط باشد، همچنین می­تواند یأس آورترین و ناکام کننده ترین رابطه انسانی نیز باشد. در واقع افراط یا تفریط در هیجان می­تواند منبعی از خوشی و لذتی بزرگ را به وجود آورد و یا دردی عمیق ایجاد کند و منشأ آسیب باشد. روابط بین زن و شوهر به عنوان بخشی از روابط خانوادگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. برقراری ارتباط سالم و درست بین اعضای خانواده و به خصوص زوج ها، مهم ترین عامل سلامت و ثبات خانواده است. در کشور  ما کانون خانواده و ازدواج به دلیل مسائل خاص فرهنگی و ارزشی، اهمیت بیشتری در مقایسه با کشورهای غربی دارد، لذا تلاش برای استحکام و تداوم خانواده و ارضای نیازهای عاطفی و روانی اعضا، بویژه همسران در چارچوب خانواده نیز از اهمیت بیشتری برخوردار است.

1-2 بیان مسأله و تبیین موضوع

 

زمانی که یک ازدواج در حال شکل­گیری است، زن و شوهر با هم عهد می­کنند تا در هر تلخی و شیرینی یکدیگر را همراهی کنند. هر فردی همسری صادق، باوفا و متعهد می­خواهد تا در مسیر پرپیچ و خم زندگی جا نماند و اگر مشکلی پیش آمد با صبر و تدبیر، مشورت و توکل آن را حل کند. زوج­ها آرزو دارند که اولین و آخرین عشق برای طرف مقابلشان باشند و به یکدیگر متعهد بمانند. بدون تعهد هر رابطه ای سطحی و ناپایدار است (دی آنجلیس[1]، 1995؛ ترجمه ابراهیمی، 1383).

عواملی که در روان­شناسی، روابط نزدیک را تعریف می­کند، عبارت است از: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساسی مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر می­باشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربه های یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره می­زند (تبعه امامی، 1382).

تعهد در لغت به معنای عهد و پیمان بستن است. همچنین به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی است و یا “حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب” آمده است (عباسی مولید، احمدی، فاتحی زاده و بهرامی، 1390). اما تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و تاکنون تعاریف ویژه ای برای آن ارائه شده است. تعهد در روابط زناشویی به معنای تک همسری است و این چنین نیز تعریف شده است: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان. برای آنکه زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، درازمدت و پایداری داشته باشند باید هر دوی آنها در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود[2]، ترجمه داورپناه، 1384). قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر[3] (1974) است که تعهد زناشویی را به عنوان “تمایل پایدار زوجین برای حفظ و تداوم ازدواج” تعریف کرده اند. به تعبیر لایر[4] (1986) نیز، تعهد در ازدواج قول و قراری است متقابل مبنی بر وقف کردن خود در رابطه­ای که نوعی دلبستگی عاطفی در آن وجود دارد (امانی و بهزاد،1390). تعهد یک متغیر شناختی است که اثر نهایی آن اتصال فرد به رابطه است (تانگ و کوران[5]، 2012).

بر اساس پژوهش لامبرت و دولاهیت[6] (2008) تعهد زناشویی قوی­ترین و پایدارترین عامل پیش­بینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است. کلمنس و سوین سن[7] (2010) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که تعهد در همسران به طور مثبت با ثبات و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین به طور مثبت با بیان عشق، سازگاری و کاهش تعارضات زناشویی ارتباط دارد (شهبا، یادگار، لرستانی، ملکی، سام دلیری و الهویردی یانی، 1392). در پژوهش ولچ و جانسون[8] (2003) 83  درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، علت اصلی طلاق خود را نبود تعهد در روابط زناشویی خود اعلام کردند (عباسی مولید، 1390). همچنین نتایج پژوهش محمدی و همکاران (1393) نشان داد که دینداری و ابعاد آن رابطه معناداری با تعهد زناشویی دارند و پیش­بین مهمی برای تعهد زناشویی می­باشد.

توجه به عامل تعهد زناشویی به عنوان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی جهت تحقیق و پژوهش از اواخر قرن بیستم آغاز شد. محققان زیادی تلاش کردند تا به این سؤال که چرا بسیاری از زوجین علی رغم فقدان رضایتمندی زناشویی هم چنان به همسر و ازدواج خود پایبند هستند، پاسخ دهند (هارمون[9]، 2007).

از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان ها، وجود تعامل میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و صمیمیت و همدلی به یکدیگر است (نصر اصفهانی، اعتمادی و شفیع آبادی، 1392). رابطه زناشویی نیز یک رابطه پایدار و صمیمی و منبع حمایت و لذت افراد است. رضایت از رابطه زناشویی موجب احساس شاد بودن و ایجاد صمیمیت در بین زوجین می­شود (گریف[10]، 2001). صمیمیت در ازدواج با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم می­کند. به نظر هات فیلد[11] (1998) صمیمیت فرآیندی است که در آن افراد تلاش می­کنند به یکدیگر نزدیک شوند و شباهت ها و تفاوت هایشان در احساسات، افکار و رفتارها را کشف کنند (حسینی، 1390).

صمیمیت یک مقوله بسیار مهم در ثبات و استحکام زوج ها به شمار می­رود. صمیمیت یکی از نیاز های زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک ازدواج شاد و موفق نیز می­باشد (اسدپور، نظری، ثنایی و تبریزی، 1389). هم چنین صمیمیت مداوم یکی از پیش نیازهای مهم خلق ازدواج ماندگار نیز می­باشد. زمانی که صمیمیت رو به اضمحلال می­رود، پایه های ازدواج لرزان می­شود (حسینی، 1390). طبق دیدگاه پی یرز هنگامی که تجربه عاطفی عشق و صمیمیت در روابط زوج ها کم اهمیت و کم ارزش می­شود، متعاقباً فضای ازدواج بی ثبات و غیر قابل اعتماد می­شود (هاروی[12]، 2005؛ به نقل از چیت ساززاده، 1391).

صمیمی نبودن همسران و یا احساس کمبود صمیمیت یکی از شاخص­های آشفتگی در روابط زناشویی محسوب می­شود. بنابراین صمیمیت یکی از پیش­بینی کننده های مهم موفقیت در درمان های زناشویی محسوب می­شود (کرو و ریدلی[13]،2000؛ به نقل از  حسینیان، یزدی و طباطبایی، 1390). شارپ و گانونگ[14]، (2000) نیز بیان می­دارند که برخورداری از صمیمیت در بین زوج ها از جمله عوامل مهم در ایجاد ازدواج های پایدار است و از سویی دیگر اجتناب از برقراری روابط صمیمانه، از جمله عواملی است که موجب شکست در زندگی زناشویی می­شود. زوجینی که نتوانند نیاز به صمیمیت را در رابطه جاری بین خود ارضا کنند در مقایسه با زوجینی که این نیاز را در روابط خود ارضا می­کنند، با احتمال بیشتر در معرض ترک روابط خود هستند. اگر نیاز به صمیمیت در زوج ها ارضا نشود، احتمال بیشتری برای پایان دادن به روابط جاری وجود دارد.

طبق تحقیقات همچنین ازدواج شاد و موفق، ازدواجی است که در آن بخشودگی، شکیبایی، تحمل و درک متقابل نیز مرتب تمرین می­شود (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391). در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی، خدادادی، علیخانی، رستمی و کرمی،  1389). در تعریف و مفهوم سازی بخشش، اختلاف نظر وجود دارد و تعریف های متعددی از آن بیان شده است. فرآیند کاهش خشم، کاهش نارضایتی یا تنفر از دیگران، آزادی از قضاوت ها و ادراک های گذشته از جمله تعریف های ارائه شده می­باشند. بیشتر پژوهشگران بخشش را نوعی رفتار انطباقی می­دانند که فقدان آن به فشار روانی و آسیب و وجود آن به سلامت مربوط می­شود. مفهوم بخشودگی به عنوان فرآیند چشم پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از یک عمل ارتکابی پر گزند تعریف شده است که شخص سالم رفتاری گرم و محبت آمیز را با شخص خاطی در پیش می­گیرد (مایر و همکاران[15]، 2000). بخشودگی یکی از واکنش هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن می­سازد. بخشودگی اجازه نمی­دهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نماید و این واکنش (بخشودگی) معرف ظرفیت شناختی پیچیده تر شخص است. بخشودگی اجازه می­دهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدید­ها صمیمیت تقویت گردد؛ از این رو بخشودگی ابزار مهمی در حفظ و تداوم روابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390). بخشودگی به ما کمک می­کند روابطی را که برای ما ارزشمند هستند و از آنها لذت می بریم حفظ کنیم (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391).

امروزه نقش و جایگاه مفاهیمی مانند صمیمیت و تعهد در روابط زناشویی به دلیل افزایش روزافزون آمارهای تعارضات و طلاق و خیانت در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت است. وفاداری زوجین به یکدیگر از ویژگی های مهم ازدواج های پایدار و رضایت بخش است (احمدی، 1391). صمیمیت در ازدواج نیز با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم می­کند و به طور مثبت با رضایت زناشویی همراه است (حسینی، 1390). تجربیات بالینی نشان داده است که روابط صمیمیانه یکی از نیازهای اساسی انسان است و عدم ارضای آن موجب افزایش تعارضات و کاهش صمیمیت در روابط زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی می­گردد (باگاروزی[16]، 2001) و در واقع ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوجین است (حسینیان و همکاران، 1390). زوج هایی که دارای توانایی درک و پذیرش افکار و احساسات خود می­باشند، موفقیت و سازگاری بیشتری در زندگی زناشویی خود دارند (هاوز و همکاران[17]، 1997). توانایی بخشش همسر می تواند به عامل پابرجایی رابطه و افزایش رضایت زناشویی منجر شود. افرادی که قادر به بخشش همسر خود هستند اعتقاد بر تقدس رابطه زناشویی خود دارند و این توانایی بخشش همسر به استحکام بیشتر رابطه زناشویی و افزایش رضایت زناشویی می­انجامد (باکوس، 2009؛ به نقل از عسگری، روشنی، ابافت و ضمیری، 1391). بنابراین مهمترین سوال پیش روی محقق این است که آیا تعهد زناشویی براساس متغیرهای صمیمیت و بخشودگی قابل پیش­بینی می باشد یا خیر.

1-3 ضرورت و اهمیت انجام پژوهش:

تاکنون در عمده بحث هایی که برای تعریف ازدواج سالم وجود داشته، باور بر این است که در واحدهای زناشویی قوی عناصر زیر موجود است: صمیمیت، تعهد، ارتباط عاطفی و مهارت های حل تعارض و معنویت (شروود[18]، 2008؛ به نقل از شاکرمی، 1393) فهمیده شده است که تعهد زناشویی بین همسران یک پیش­بینی کننده مهم برای ازدواج های رضایت­بخش و پایدار است، تعهد مادام العمر نسبت به ازدواج، وفاداری نسبت به همسر خویش، ارزش­های اخلاقی قوی، احترام نسبت به همسر خویش به عنوان بهترین دوست و تعهد نسبت به وفاداری جنسی از ویژگی­های ازدواج­های رضایت بخش با عمری بیش از 20 سال هستند (لیندزی[19]، 2007؛ به نقل از عسگری، پاشا و آذرکیش، 1390). تشکیل زندگی مشترک و بنیان خانواده ای گرم و صمیمی که رکن آن زن و شوهر می­باشد باید بر پایه ی تعهد بنا گردد (سفرچی تیل، 1391). به گفته نیکلز[20] (2010؛ به نقل از حسینی، 1390) تعهد در ایجاد ثبات و موفقیت در یک ازدواج نقش اساسی دارد. بر این اساس هرگونه رابطه ای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود و هرگونه آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام کننده خواهد بود (ناصر، 1390). بر اساس داده های سازمان ثبت اسناد، آمار طلاق از 20/10 درصد در سال 1383 به 39/16 درصد در سال 1390 رسیده است؛ به این معنی که آمار طلاق در کشور ما افزایش 19/6 درصدی در طی 7 سال داشته است (تبعه امامی، 1391). از این رو طلاق کماکان یکی از موضوعات بسیار مهم در جامعه ایران می­باشد و محققان زیادی در این حوزه به تحقیق پرداخته اند (کلانتری، روشن­فکر و جواهری، 1390). از سویی دیگر طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهم ترین عامل مؤثر در بروز طلاق به شمار می آید (رینولد و منسفیلد[21]، 1999 ؛ کوهان و کلینبائوم[22]، 2002).

تا زمانی که زوجین تعهد ازدواج را جدی نگیرند نمی توانند به ساختار زندگی زناشویی سالم برسند (رضایی، 1389). در واقع یکی ازعوامل بسیار مهم که ازدواج را از سایر روابط متمایز می­سازد، نوع تعهد مربوط به آن است. بدون تعهد زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که در سایه وفاداری و تعهد به همسر و ازدواج به وجود خواهد آمد، تجربه کنند (تانگ و کوران، 2012 ).

همچنین مطالعات و تجارب بالینی (شاپیو و ریمن[23]، 2001؛ به نقل از حامدی و زارعی، 1389) نشان داده است که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوج ها است. بنابراین صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی انسان است و تنها یک تمایل و آرزو نیست. بنابراین عدم ارضای آن می تواند موجب افزایش تعارضات، کاهش رضایت زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی شود. صمیمیت به طور کلی به عنوان بخشی ضروری از یک رابطه در نظر گرفته می­شود (باگاروزی، 2001).

در روابط بین زوج ها، بخشودگی یکی از واکنش­هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت­ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن می­سازد. بخشودگی اجازه نمی­دهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نمایند. بخشودگی اجازه می­دهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها، صمیمیت تقویت گردد. از این رو بخشودگی نیز ابزار مهمی در حفظ و تداوم رابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390).

امروزه جایگاه تعهد نیز در روابط زناشویی به دلیل افزایش روز افزون آمار خیانت ها و طلاق، در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت تشخیص داده شده است. هم چنین تعهد به این دلیل مهم است که با ارتباط بهتر، شادتر بودن و برخورد بهتر (رفتار سازنده تر)  با مشکلات در ارتباط است؛ به همین دلیل بررسی عواملی که تعهد را افزایش می­دهد مهم است . در دین و فرهنگ ما نیز تعهد زناشویی یک ارزش بسیار عالی می­باشد و حساسیت­های زیادی نسبت به آن وجود دارد و به عنوان یکی از عوامل اساسی در ثبات و کیفیت زندگی زناشویی شناخته می­شود اما از آنجایی که تحقیقات اندکی به بررسی رابطه تعهد زناشویی با سایر متغیرها پرداخته اند هنوز سؤالاتی در مورد نقش متغیرهای مختلف در پیش­بینی تعهد زناشویی وجود دارد (کریمیان، کریمی و بهمنی، 1390). بر این اساس با توجه به اهمیت این سازه در زندگی زناشویی و در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابط زناشویی و خانوادگی و به ویژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح می­گردد. لذا ضرورت دارد به بررسی عوامل پیش­بین این متغیر مهم پرداخت تا از این طریق بتوان با ارائه ی راهکارهایی به افزایش آن در زندگی زوجین پرداخت.

1-4 اهداف پژوهش:

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی.

بررسی رابطه بخشودگی با تعهد زناشویی.

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی.

1-5 فرضیه های پژوهش:

بین صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
بین بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 01:49:00 ق.ظ ]