اطراف ما و همین­طور درون بدن ما در حال اتفاق­افتادن هستند. به این شکل که هیچ گونه قضاوت و پیش­داوری نسبت به درست و نادرست بودن اتفاقات نداریم. ذهن آگاهی  کیفیتی از بیداری است که در آن ما از آگاه بودن خود آگاه می شویم. یعنی می­فهمیم که داریم می­فهمیم. وقتی داریم فکر می­کنیم متوجه می­شویم که در حال فکر کردن هستیم. به زبان ساده، هم موضوعی را که راجع به آن فکر می کنیم، می­بینیم، هم متوجه پدیده­ی تفکر هستیم و هم متوجه فکر کننده هستیم. هر چه انسان بیدارتر و هوشیارتر باشد و حواسش نسبت به اتفاقات جاری و اکنون زندگی­اش جمع تر باشد ذهن­آگاه تر است و پاسخ­هایش به تحریکات زندگی خردمندانه­تر و مؤثرتر و آرامش و اطمینان قلبی او بیشتر است(برون،2007). کابات- زین نیز ذهن­آگاهی را توجه کردن به شیوه­ای خاص، هدفمند، در زمان کنونی و بدون قضاوت و پیش­داوری تعریف کرده است(به نقل از سگال و همکاران؛2002).

این سازه­ی شناختی را باید از خودآگاهی یا توجه معطوف به خود متمایز کرد. تشابه این سازه­ها در توجه فزون یافته به تجربه­های ذهنی است، اما تفاوت اصلی در جنبه­های شناختی آنهاست؛ بدین معنا که جلب توجه در خودآگاهی تحت تاثیر سوگیری­های تفکر خود محور بوده و با قضاوت راجع به خود همراه است اما ذهن­آگاهی یک توجه بدون سوگیری و قضاوت پیرامون جنبه­های خود است. ذهن­آگاهی با بهزیستی­ذهنی و روان­شناختی و سلامت­روانی رابطه­ی مثبت دارد، در حالی که خودآگاهی با میزان پایین

 

بهزیستی روان شناختی مرتبط است(برون و کسر[7]،2005؛ برون، ریان و کریسول[8]،2007،؛ فالکنستروم[9]،2010؛ کابات زین،2003،2005؛ شاپیرو[10]،2006).

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 03:55:00 ق.ظ ]