شخصی که حالت ترس را در صورت دیگری می­بیند، خیلی بیش­تر در مورد هیجان و افکار آن شخص می­فهمد تا کسی که این علائم را دردسترس ندارد و یا به آن توجهی ننموده است.

شاخه دوم هوش هیجانی در مورد سهولت در فعالیت­های شناختی می­باشد. تسهیل هیجانی تفکر، متمرکز بر این موضوع است که هیجان­ها چگونه بر روی سیستم شناختی انسان اثر می­نمایند و چگونه می­توانند به­صورتی شایسته در خدمت فرایندهایی نظیر حل مسأله، استدلال، تصمیم­گیری و کارهای خلاقانه به­کار روند.

شاخه سوم شامل درک هیجان می­باشد. هیجان­ها یک دسته نمادهای غنی را تشکیل می­دهند که به طرز پیچیده­ای به­هم مرتبط می­باشند. مهم­ترین قابلیتی که در این سطح انسان بدان دست می­یابد عبارت­است از توانایی نامگذاری هیجان­ها به­وسیله لغات، به­طوری­که بتوان بین این لغات تمیز قائل شد. کسی که بتواند هیجان­ها را درک کند، معنی آن را بفهمد و بداند که چگونه آن­ها در طی زمان و در اثر رشد پیشرفته­تر می­گردند، از ظرفیت درک جنبه­های مهم

 

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 07:50:00 ق.ظ ]