پایان نامه ارشد رشته ادبیات فارسی : بررسی ساختار بینامتنی تذکرهالاولیای عطار | ... | |
استاد مشاور: تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است) فهرست مطالب چکیده.1 فصل اوّل. 2 کلیات تحقیق.. 2 1ـ1ـ مقدمه. 3 1ـ2ـ پرسشهای تحقیقی.. 6 1ـ3ـ فرضیههای تحقیق.. 6 1ـ4ـ بیان و ضرورت مسئله. 6 1ـ5ـ اهداف تحقیق.. 7 1ـ6ـ روش تحقیق.. 7 1ـ7ـ پیشینۀ تحقیق.. 8 فصل دوم….9 زمینههای تاریخی نثر تذکرهالاولیاء 2ـ 1ـ چیستی و تکامل نثر. 11 2ـ2ـ تصوف و نثر عرفانی: 17 2ـ2ـ1ـ درونمایههای نثرعرفانی.. 19 2ـ2ـ2ـ تذکرهها 20 2ـ3ـ زندگی عطار. 23 2ـ3ـ1ـ آثار عطار. 25 2ـ3ـ2ـ تذکرهالاولیاء. 26 2ـ3ـ2ـ1ـ تبارشناسی تذکرهالاولیاء..27 2ـ4ـ عطار مؤلف… 28 فصل سوم. 31 بررسی گفتمان عرفانی و مبانی نظری بینامتنیت… 31 3 ـ1 ـ افسانۀ تحول گفتمانی عطار. 32 3ـ2ـ فراروایت چیست؟. 33 3ـ3ـ گفتمان چیست؟. 35 3ـ3ـ1ـ بیان ناپذیری تجربه در گفتمان عرفانی.. 38 3ـ3ـ2ـ گفتمان و استعاره 39 3ـ3ـ3ـ استعارههای گفتمانی تذکرهالاولیاء. 41 3ـ3ـ4ـ گفتگومندی گفتمانی.. 43 3ـ 4ـ باختین و نظریۀ گفتگومندی (dialogim) 45 3ـ5ـ نظریۀ بینامتنیت… 47 3ـ5ـ1ـ کاربردهای مفهومی بینامتنیت… 49 3ـ5ـ2ـ نسبت متون با یکدیگر. 49 3ـ5ـ4ـ بینامتنیت و نظریۀ ژرارژنت… 50 فصل چهارم. 53 بررسی ساختار بینامتنی تذکرهالاولیاء. 53 4ـ1ـ ماهیت زبانی تذکرهالاولیاء. 54 4ـ2ـ مخاطب محوری تذکرهالاولیاء. 60 4ـ3ـ بازشناسی منابعِ تذکرهالاولیای عطار. 62 4ـ4ـ بازی متنها از طبقات صوفیه تا نفحاتالانس جامی.. 67 4ـ4ـ1ـ بازی متنها در تذکرهالاولیاء و رفتار زیباییشناختی عطار با زبان. 70 4ـ5ـ بینامتنیت یا نقد منابع. 74 4ـ6ـ مقایسۀ تطبیقی زندگی صوفیان در تذکرهالاولیاء، رسالۀ قشیریه و کشفالمحجوب… 81 4ـ6ـ1ـ جدول تطبیقی زندگینامۀ صوفیان. 84 4ـ7ـ شکلهای بینامتنیت در تذکرهالاولیاء. 87 4ـ8ـ تحلیل گفتمانی تذکرهالاولیاء. 92 4ـ8ـ1ـ انسجام متنی تذکرهالاولیاء. 97 4ـ8ـ2ـ هدف متن یا نیّتمندی نویسنده 98 4ـ8ـ3ـ الفاظ انسجام در تذکرهالاولیاء. 103 4ـ9ـ ساختار روایت در تذکرهالاولیاء. 105 فصل پنجم. 111 بحث و نتیجهگیری.. 111 5ـ نتیجهگیری.. 112 منابع. 117 Abstract 121 چکیده در ادبیات فارسی ایران، قرن پنجم، قرن گسترش متون عرفانی است. همۀ این متون به شکل بینامتنی با یگدیگر رابطه دارند. این رابطه، تنها بازنمون یک گفتمان غالب نیست؛ بلکه نوعی تکرار الگوهای ساختاری و روایی است. عطار بعد از یک قرن این سنّت را به شکل دیگری در یگانه اثر منثورش، تذکرهالاولیاء بازآفرینی کرده است. در این پژوهش سعی شده است، با روش ساختاری ـ تحلیلی به توصیف و تبیین ساختار بینامتنی تذکرهالاولیاء پرداخته شود. از این رو تلاش شده است تا در سه ساحت تاریخی، گفتمانی و بینامتنی، متن تذکرهالاولیاء تحلیل ساختاری شود. در واقع دو رویکرد تاریخی و گفتمانی، تمهیدی است برای تبیین ساختار بینامتنی تذکرهالاولیاء. نثر تذکرهالاولیاء از نظر تاریخی، کاملاً وابسته به الگوهای متنی نثر صوفیانۀ قرن پنجم است. گفتمانی را که عطار بر آن اصرار دارد، همان گفتمان عرفانی است که بر اساس فراروایت نجاتبخشی شکل گرفته است. عطار پیش از این، این گفتمان را در مهمترین اثر منظومش، منطق الطیر آزموده بود. او در تذکرهالاولیاء روایتها و اقوال را از متون دیگر وام میگیرد؛ اما رفتارش با زبان و نوع نگرشش به ساختارآفرینی، دیگرگونه است. عطار سعی کرده است گفتمان زبانشناختی خود را تغییر دهد و به ساختار دیگری دست یابد. عطار با ساختارآفرینی و انسجام بخشی به اثرش توانسته است فرایند متن شدگیِ تذکرهالاولیاء را ارتقاء دهد و به متن خود بسنده و مستقلی دست یابد. کلید واژهها: تذکرهالاولیاء، متون عرفانی قرن پنجم، بینامتنیّت، گفتمان، ساختار، انسجام. متون عرفانی یکی از شاخههای پربار ادبیات فارسی است. این متون به دلیل ارتباط شفافی که با تجربۀ عرفانی و تخیّل بشری دارد، منشأ زایشهای هنری و تجربههای زبانی بیانناپذیر است. تذکرهالاولیاء نوشتۀ فریدالدین عطار نیشابوری، از مهمترین متون نثر فارسی سدۀ هفتم و یکی از درخشانترین منابع نثر صوفیه بهشمار میرود. این کتاب، یادنامۀ عارفان است و بخش اصلی آن به یادکرد هفتاد و دو تن از اولیاء اختصاص دارد که نخستین آنها امام جعفرصادق (ع) و آخرین آنها هم حسینبنمنصور حلاج است. بخشی نیز به نام «ذکر متأخران از مشایخ کبار» ضمیمۀ پایان کتاب است که با شرح حال و ذکر سخنان بیست و پنج تن از مشایخ صوفیه اختصاص دارد. به نظر میرسد که این بخش الحاقی است و نمیتوان قاطعانه آن را از عطار دانست. آشنایی با تذکرهالاولیاء دریچۀ بسیار مناسبی برای آشنایی با نثر کهن فارسی است. همچنین برای آشنایی با اندیشۀ صوفیه و عارفان نیز بسیار مفید به نظر میرسد. عطار تذکرهالاولیای خود را در نیمۀ دوم قرن ششم فراهم آورده است. گویا مطالب این کتاب را به تدریج گردآوری کرده است. به اعتقاد پژوهشگران آخرین مطالب این کتاب در سال 617 بسته شده است. تذکرهالاولیا واپسین کتاب عطار است و تنها اثر اوست که به نثر نوشته شده است. از سوی دیگر این کتاب «آخرین نمونۀ بزرگ از آن دسته متون عرفانی است که در آنها از ایمانی ساده و ناب یاد شده است. کمتر از یک سده پس از عطار، متون عرفانی خاصّه به دلیل تأثیر اندیشههای ابنعربی، بسیار پیچیده شد. داعیۀ عارفان که دارای چنان نگرشی منسجم و نظاممندی هستند که میتواند با آیینهای فلسفی و کلامی رقابت کند، بل از آنها نیز بالاتر رود، سرانجام منجر به پیدایش جهانبینی و سخن عرفانی مشکل و دقیقی شد، که فهم و شناخت آن نیازمند دانش فراوانی است که پیشتر به دست آمده باشد. تذکرهالاولیاء، بر عکس، از سادگی ایمانی میگوید و این را به آسانی نرم و روان و بسیار دلپذیر میگوید» (احمدی، 1379: 6). کمتر متنی به زبان فارسی نوشته شده که توانسته در حدّ تذکرهالاولیاء با استفاده از کمترین واژگان، زیباترین تصاویر را بیافریند و بیشترین تأثیر را در ذهن خوانندگان بگذارد این گفته اگر چه کمی اغراقآمیز به نظر میآید، اما بیتردید زبان متن تذکرهالاولیاء زبانی زیبا و خواندنی است. برخی معتقدند که عطار نخواسته زبانی نو آورد یا شگردهای تازۀ صرفی و دستوری به کار گیرد. او میخواست به یک سنت بزرگ مرتبط شود که پیش از او آغاز شده بود این است که با زبانی موجز، ساده و همه فهم، از کسانی میگوید که اگرچه از دل مردم برآمدهاند و مثل همۀ انسانها بودهاند، اما به مقام بلند رسیدهاند. مهمترین مسئلهای که در این کتاب به چشم میخورد، عادی بودن مردان خداست. بسیاری از کسانی که به مقامات بلندتر از ملائک رسیدهاند از آغاز عارف نبودهاند، انسانهایی که تجربۀ زیستنشان، چون تجربۀ همۀ انسانها بود، اما گوش هوششان در جستجوی صدای آشنا بود؛ این
است که به تلنگری بیدار میشوند و دیگران را هم بیدار میکنند. حکایت تذکرهالاولیاء، حکایت انسانیهایی است که ساده زیستن را گوشزد میکنند و اقوال انسانهایی را بهیاد میآورد که با ایمان راستین در جستجوی زبانی برای تبیین رابطۀ انسان و خدا بودند. استاد فروزانفر در کتاب «شرح احوال و نقد و تحلیل شیخ فرالدین محمدعطار نیشابوری» که متأسفانه بخش ناچیزی به تذکرهالاولیاء اختصاص یافته است، مینویسند: «شیخ، بر روی هم در این کتاب نهصد و هشتاد و هشت حکایت و دو هزار و هشتصد و شصت و چهار کلمه از اقوال مشایخ را گردآوری و ذخیرۀ عظیم و بسیار گرانبهایی به زبان فارسی تقدیم نموده است» (فروزانفر، 51:1374) یکی از ویژگیهای ساختارییای که همۀ متون عرفانی ادبیات فارسی را به هم متصل میکند. ارتباط گفتمانی است، عطار نیشابوری، اگرچه اصلیترین هنرش شعر است، اما با تألیف تذکرهاولیاءسعی کرده همان گفتمانی را که در منطقالطیرش دنبال میکرد، به شکل دیگری در نثر هم دنبال کند. فراروایتی که تذکرهالاولیاء را پیش میبرد «اسطورۀ نجاتبخشی» است؛ این اسطوره، گفتمان «سفر انسان در دنیا» را میآفریند. عطار با استعارۀ «سفر» به اسطورۀ گناه و توبه میرسد. بنابراین ابتدای روایتهایش با توبه آغاز میشود و انتهایش به مرگ میانجامد. در تذکرهالاولیاء انسانهای برگزیده با شناسایی و توبه کردن از گناه آغاز میکنند و آنگاه تبدیل به فاعل شناسا میشوند و سپس کردار و گفتارشان بر دیگران مؤثر واقع میشود و سرانجام سفرشان به مرگ منتهی میگردد. از آنجا که عطار، تذکرهالاولیاء را به شکل تألیفی-اقتباسی سامان داده است، در تحلیل سبکی این کتاب، نثرش را فاقد نشانههای سبکی ویژه عطار دانستهاند؛ در حالی که عطار برای کتاب خود، نه تنها طرح و برنامۀ عملی برای راهنمایی سالکان طریقت داشته، بلکه در سامان دادن متنهای عرفانی مختلف در پیِ تمهیدات ساختاری بوده است. این پژوهش در جستجوی ساختار بینامتنی تذکرهالاولیاست. بنابراین برای کشف این ساختار باید به زبان، روایت و گفتمان در تذکرهالاولیاء توجه شود. هدف از بررسی بینامتنی این تحقیق در واقع این است که منطق گفتوگویی تذکرهالاولیاء را در کتابهای پیشین عرفانی بجوید. بینامتنیّت بیانگر آن است که هر متن محل تقاطع سطوح متنی مختلف است. اگرچه عطار بسیاری از اجزای تذکرهالاولیاء را از متون پیشین عرفانی چون رسالۀ قشیریه، کشفالمحجوب و طبقات صوفیه گرفته است؛ اما رفتار زیباشناختی و زبانشناختی او برای خلق جهان متن دیگرگونه است. چنانکه تمام بخشهایی که به تذکرهالاولیاء و یادکرد عرفا اختصاص یافته، دارای ساختار گفتمانی واحد است. اگرچه سایۀ کمرنگ این الگوی ساختاری را میتوان در کتابهای کشفالمحجوب، رسالۀ قشیریه و طبقات صوفیه یافت؛ اما عطار این الگو را عمق و جهت داده و به سبک ویژهای دست یافته است. تذکرهالاولیای عطار گفتمانی را استمرار میبخشد که پیش از او کسانی چون سلمی، قشیری و هجویری آغاز کرده بودند؛ نوع گفتوگوی تذکرهالاولیاء با این آثار و کوشش مؤلف آن میتواند این پرسش را مطرح کند که عطار تا چه اندازه موفق شده است، ساختار مستقل و خودبسندهای خلق کند. بنابر تحقیقات آربری از 72 شخصیت عارفی که عطار به شرح زندگی، اعمال و کرامات آن پرداخته (البته غیر از 25 شخصیت عارفی که بعدها به تذکرهالاولیاء در دورههای مختلف ملحق شده است) تنها 9 شخصیت در سه کتاب طبقات صوفیه کشفالمحجوب و رسالۀ قشیریه نیامیده است. به همین دلیل میتواند گفت تذکرهالاولیاء چه در محتوی و چه در نثر و ساختار، تحت تأثیر متون گذشته نوشته شده است و عطار به گونۀ بنیامتنی، متن منثور اثر خود را گسترش داده است. عطار در تذکره خویش به برخی از این منابع اشاره کرده است.اما ظاهراً عطار در جستجوی تغییر مفهومی یادکرد عارفان است. کتابهایی چون رسالۀ قشیریه و کشفالمحجوب با اندیشی مدرسی میخواستند به صورتبندی مفاهیم عرفانی بپردازند؛ اما عطار این نوع بیان را تغییر میدهد و مفاهیم عرفانی را با روایت همساز میکند. مطالبی که عطار به صورت مستقیم و غیر مستقیم از کتابهای دیگر ذکر کرده، در روایت عطار به گونۀ گزینشی آمده است. عطار اگرچه در بیان مرجعیت داستانهای اولیا کاملاً به متنهای گذشته وفادار است و حتی نخواسته مرجعیت کلام اولیاء را با تغییر دادن بشکند، در تولید ساختار روایت، خلاقانه عمل میکند. یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود که عطار به نوع ادبی داستان نزدیک شود و کلمات قصار و روایات را در دل زندگی اولیاد بگنجاند، جدا از قدرت داستانپردازیش، مسئلۀ مخاطب است. او از این طریق میخواهد مخاطبان بیشتری داشته باشد و سحر اقوال اولیاء را، با روایت، به جوانان برساند. 1ـ2ـ پرسشهای تحقیقی 1- رویکرد بینامتنی عطار در تذکرهالاولیاء چگونه است؟ 2- عطار چگونه روایتها را از متون دیگر گزینش میکند و آن را در بافتهای متن تذکرهالاولیاء قرار میدهد؟ 3- آیا عطار به متن خود انجسام میدهد تا به ساختار خود بسنده دست یابد؟ 4- آیا متن تذکرهالاولیاء یک متن گلچین شده است یا این که عطار یک مؤلف خلّاق است؟ 1ـ3ـ فرضیههای تحقیق
[یکشنبه 1398-07-14] [ 04:38:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |