درنمونه آماری 234 نفری از کارکنان شرکت برق منطقه ای هرمزگان انجام گردیده است. برای جمع آوری اطلاعات از دوپرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.
نتایج نشان می دهد میان کیفیت زندگی کاری کارکنان و مدیریت دانش رابطه مستقیم وجود دارد.تحلیل داده های تحقیق مشخص نمود بین متغیر های منصفانه و کافی بودن پرداخت ها، میزان بهداشتی و ایمنی بودن محیط کار، تامین فرصت رشد و امنیت مداوم، قانون گرایی سازمان، وابستگی اجتماعی زندگی کاری ، یکپارچگی و انسجام سازمان، توسعه قابلیت های انسانی از دیدگاه کارکنان با مدیریت دانش رابطه وجود دارد اما بین فضای کلی زندگی کاری و مدیریت دانش رابطه ای وجود ندارد.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1مقدمه
در چند سال اخیر واژه مدیریت دانش[2] و ایجاد دانش در سازمان توجه فراوانی را در حوزه های مختلف علم و فناوری به خود جلب نموده است.مخصوصا افراد دانشگاهی و مدیران و مشاوران کسب و کار ها در این زمینه درگیر شده اند.مفهوم مدیریت دانش بدست آوردن دانش درست برای افرادمناسب ، در زمان درست، بطوریکه آنها بتوانند بهترین تصمیم را اتخاذ کنند می باشد.(افشار زنجانی،1383) سازمان ها به طور گسترده تشخیص داده اند که نیروی انسانی مهمترین منبع برای آنها در تولید دانش می باشد. درشرایط رقابت جهانی حاکم بر عرصه صنعت وخدمات وحتی حوزه های کلان اجتماعی دسترسی به موقع وسریع به دانش معتبروموثق،یک مزیت رقابتی برای سازمانها است وبرای ایجاد این مزیت،بهترین کار،به کارگیری مدیریت دانش درسازمانها است. مدیریت دانش محدودبه مجموعه سازی،سازماندهی،ارائه،ذخیره وبازیابی نیست.مدیریت اطلاعات و داده ها بخشهای مهمی از مدیریت دانش هستند، اما مدیریت دانش بخاطرتأکیدش روی یادگیری مشارکتی،تسخیر دانش نهان و ارزش افزوده بدست آمده از طریق اشتراک تجربیات وداده کاوی، متفاوت ازمدیریت اطلاعات و دادههاست(ریگ،2005).
یکی دیگر از مفاهیمی که امروزه در مدیریت معاصر به موضوع اجتماعی در سراسر دنیا مبدل شده کیفیت زندگی کاری[3]است(لوتانس،1998).در حالی که در دهه های گذشته فقط بر زندگی شخصی (غیر کاری)تاکید می شد.طرفداران نظریه کیفیت زندگی کاری در جستجوی نظام های جدیدی برای کمک به کارکنان هستند تا آنها بتوانند بین زندگی کاری و زندگی شخصی خود تعامل برقرار کنند.ادگار و بودین[4]کیفیت زندگی کاری را مجموعه شرایط واقعی کار در سازمان می دانند و معتقدند زندگی کاری نگرش و احساس کارکنان از کار خود را به صورت خاص نشان می دهد(ادگار و بودین،2003) و مشتمل بر جنبه وسیعی از محیط کاری است که بر یادگیری و سلامت کارکنان تاثیر می گذارد(کول و همکاران،2005).
1-2بیان مساله
موفقیت در هر سازمانی بستگی به تخصیص و به کارگیری مناسب ابزار،تجهیزات،پول،مواد خام و منابع انسانی آن سازمان در برنامه های آن دارد و این امر در صورتی امکان پذیر خواهد بود که این سازمان ها بتوانند مهارت ها ،توانایی ها و خصوصیات فردی و جمعی کارکنان خود را در راستای اهداف سازمان به کار گیرند.از این رو گفته می شود سازمان ها ترتیب ونظم افراد برای دستیابی به اهداف مشخص است.دانشگاه ها ،مراکزعلمی و ادبی،نهادهای دولتی و … سازمان هستند و همه آنها دارای مشخصه های مشترکی از قبیل دارا بودن منابع انسانی می باشند(سید جوادین،1384).امروزه در سازمان ها توجه به منابع انسانی از ابعاد مختلف مد نظر قرار گرفته است.آموزش و ارتقاء سطح توانایی ها و مهارت ها،کیفیت زندگی کاری،حفظ انگیزش و اخلاق کاری،رضایت شغلی،ارتقاء و شیوه های پاداش دهی و موارد مشابه آن به موضوعات مهم و جاری تبدیل شده است(یاوری و دیگران،1388)امروزه در مدیریت معاصر مفهوم کیفیت زندگی کاری به موضوع اجتماعی عمده ای در سرتاسر دنیا مبدل شده است.در حالیکه در دهه های گذشته فقط بر زندگی شخصی تاکید می شد.طرفداران نظریه کاری در جستجوی نظام های جدید برای کمک به کارکنان هستند تا آنها بتوانند بین زندگی کاری و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند(آکدار،2006).کیفیت زندگی کاری مساله پیچیده و مرکب از متغیرهای محیط کاری است و فراورده ارزیابی کاری از شغل می باشد(لوییس و همکاران،2001).ادگار و بودین کیفیت زندگی کاری را مجموعه شرایط واقعی کار در سازمان می دانند و معتقدند کیفیت زندگی کاری نگرش و احساس کارکنان از کار خود را به صورت خاص نشان می دهد(ادگار و بودین،2003).از طرف دیگر نیل به زندگی شغلی با کیفیت، مستلزم کوشش هایی منظم از سوی سازمان است که به کارکنان فرصت های بیشتری برای تاثیرگذاری بر کارشان و تشریک مساعی در اثر بخشی کل سازمان می دهد.به این ترتیب هر سازمان با بهره وری و کارایی مطلوب و موثر،در جستجوی راه هایی است تا کارکنان را به درجه ای از توانایی برساند که هوشمندی خود را به کار گیرند.این اثر به وسیله کیفیت زندگی کاری مناسب یعنی مشارکت و سهیم کردن بیشتر کارکنان در فرایند تصمیم گیری صورت می پذیرد.کیفیت زندگی کاری،نمایانگر نوعی فرهنگ سازمان یا شیوه های مدیریت است که کارکنان بر اساس آن احساس مالکیت خود گردان،مسئولیت و عزت نفس می کنند(تمجیدی،1385).
در سازمان ها با کیفیت زندگی کاری بالا،کار معنی دار و خود تنظیم است،آرایش سیستمی انجام می شود و برای انجام آنها نیازمند استفاده از مهارتهای پیچیده می باشد.در این نمونه از سازمان ها مدیران علاقه مند هستند که معنی کار و شرایط را برای کارکنان تشریح کنند.
مدیریت دانش تلاش استراتژیکی سازمان دانسته شده که سعی میکنداز راه کنترل واستفاده از داراییهای فکری که در نزد کارکنان و پشتیبان سازمان وجوددارد،در رقابت به برتری دست یابند. به دست آوردن،ذخیره کردن و توزیع دانش،موجب میشودکه کارکنان سازمان هوشمندتر کار کنند،از دوباره کاری بکاهندودرنهایت تولیدات وخدمات خلاقانه تری تولیدکنند که نیاز مشتریان را بهتر برآورند(میچالووا،2003 مدیریت دانش چیزی است که در محیط سازمانی رخ می دهد؛ مواد کار آن دانش سازمانی یا سرمایه فکری یا دارایی فکری است ( افشار زنجانی،1383). مدیریت دانش شامل فرآیند ترکیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب به منظور تولید، اشتراک و به کارگیری دانش و تربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است. هدف مدیریت دانش ایجاد یک سازمان یادگیرنده و شراکت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمت های مختلف سازمان (مالی، عملکرد، هوش رقابتی، وغیره)و مرتبط کردن آن ها با یکدیگر است(مااوری،2002).مدیریت دانش چهار عنصر اساسی دارد: دانش، مدیریت، تکنولوژی اطلاعات و فرهنگ سازمانی. هر کدام از این اجزا نقشی عمده در مدیریت دانش داشته و می تواند تأثیری بسزا در موفقیت یا شکست آن داشته باشد(پارک؛2004) ایجاد دانش بطور اساسی به دانش و انگیزش افراد در سازمان وابسته است(نوناکا،2004). خط مشی ها و اقدامات سازمانی که کیفیت زندگی کاری کارکنان را تحت تاثیر قرار می دهد،شاید یکی از مهمترین عواملی باشد که بر ایجاد دانش سازمانی تاثیرگذار است.با توجه به اهمیت این قضیه در این پژوهش به دنبال بررسی ارتباط میان کیفیت زندگی کاری کارکنان و مدیریت دانش در شرکت برق منطقه ای هرمزگان بوده ایم.
با توجه به مطالب فوق در این پژوهش سعی می شود که ارتباط میان کیفیت زندگی کاری کارکنان و مدیریت دانش در شرکت برق منطقه ای هرمزگان در سال 1392 بررسی شده و مولفه هایی از کیفیت زندگی کاری که بر مدیریت دانش موثر است مشخص گردد.
/>
1-3ضرورت و اهمیت تحقیق
نیروی انسانی شاغل در سازمان با قابلیت ها و توانمندی های بالقوه خود چنانچه به خوبی مورد توجه قرار گیرد،نقش مهم و حساسی را در راستای ایجاد دانش در سازمان و پیشبرد اهداف ان می تواند ایفا نماید.در این مسیر استفاده از تکنیکها و روشهای مختلف بهبود کیفیت زندگی کاری می تواند مفید واقع شود.استفاده از تکنیکها و روشهای مختلف کیفیت زندگی کاری هنگامی با موفقیت توام است که با شناخت دقیق همراه باشد و بتوان عملا آنها را مورد استفاده قرار داد.یکی از دلایلی که کیفیت زندگی کار کارکنان اهمیت زیادی دارد این است که کارکنان یک سوم زندگی خود را در محیط کار می گذرانند.از طرفی نیروی انسانی کمیاب ترین و گران ترین سرمایه های هر سازمان محسوب می شود و توسعه و پیشرفت هر سازمانی منوط به تلاش و کوشش نیروی انسانی آن سازمان می باشد.
عدم توجه دقیق و کافی به زندگی کاری باعث هدر رفتن سرمایه و تلف شدن وقت و انرژی زیادی در کشور خواهد شد.در هر سازمانی کیفیت زندگی کاری بالا برای جذب و حفظ کارکنان اساسی است(لوییس و کرنس،2005).از آنجا که زندگی روی احساس فرد درباره مطلوبیت مکان کاری و آنچه در آن است پایه گذاری می شود و مربوط به تجربه جاری فرد در حیطه های کاری است(کونز وهمکاران1997).از این دیدگاه بررسی کیفیت زندگی کاری که احساس فرد سازمانی را بیان می دارد حائز اهمیت فراوانی است زیرا می تواند در کلیه سطوح بر کیفیت کار کارکنان تاثیر گذارد.کیفیت زندگی کاری به عنوان فرهنگ،سطح بالایی از تعهد متقابل بین افراد و سازمان بوجود می آورد.به این معنا که افراد به اهداف سازمان و توسعه آن و سازمان نیز به نیازهای افراد و بالیدگی آنها متعهد باشد.
از دیگر اهمیت بررسی کیفیت زندگی کاری به عنوان یک هدف در سازمان است که منجر به بهبود عملکرد سازمانی از طریق ایجاد مشاغل و محیط های کاری چالشی تر وراضی کننده تر و موثرتر برای افراد در کلیه سطوح سازمانی فراهم می کند .کیفیت زندگی کاری به عنوان یک فرایند موجبات تحقق اهداف از طریق دخالت دادن و مشارکت فعال کلیه افراد سازمان را فراهم می کندو مهم تر آنکه کیفیت زندگی کاری پدیده ای است که امروز از مرز سازمان فراتر رفته و بر زندگی خصوصی افراد نیز موثر می باشد(سرگی و هکاران2001).
از طرفی مدیریت دانش مقوله با اهمیتی در سازمان های امروزی است. براساس گفته چرچمن[5]، دانش و آگاهی در جمع آوری اطلاعات نیست بلکه در مصرف آن است. یعنی رفتار مصرف کننده اطلاعات و چگونگی بر خورد آنان با مجموعه اطلاعات جمع آوری شده مبین اهمیت دانش ایجاد شده می باشد(افشار زنجانی،1383). ضرورت بهره ور ساختن اطلاعات از یک سو و اولویت خاص دانش که به قول پیتر دراکر نخستین منبع در اقتصاد و تولید مطرح است و با توجه به اینکه کوتاه سازی مدت زمان دسترسی به دانش جدیدتر را ناگزیر ساخته است، ایجاب می کند که بیشتر به مقوله مدیریت دانش پرداخته شود. بعلاوه تعدیلهای خواسته یا ناخواسته نیروی کار که همواره در پس هر بحران سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی گریبان مراکز دانش را نیز می گیرد و همچنین قوانین مربوط به بازنشستگی و بازخریدهای زودتر از هنگام و نقل وانتقالهای سریع و وسیع که ناشی از رقابت شدید بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی است نیز به ضرورت اعمال مدیریت دانش قوت می بخشد مقوله مدیریت دانش که ممکن است در صورت عدم اعمال صحیح مدیریت دانش، تمام دستاوردهای حاصل از دانش را به راحتی نصیب رقبا نماید از جمله مواردی است که با توجه به شرایط پیچیده امروزی، ضرورت همگامی سازمانها را با مدیریت دانش به عنوان یک مزیت رقابتی جهت بقا و رشد در محیط مبهم آینده اجتناب ناپذیر می کند(افشار زنجانی،1383).
دانش عاملی است که به سازمان ها کمک می کند مزیت رقابتی پایدار ایجاد نمایند. به دلیل اینکه محیط سازمانی با سرعت در حال تغییر است ، سازمان ها باید قادر باشند تا بطور مداوم منابع خود را به شیوه ای جدید ترکیب نمایند تا با این تغییرات محیطی سازگار گردند. توانایی سازمان در عمل برای پاسخگویی به چالش های بازار به قابلیت آنها در ایجاد دانش جدید وابسته است(میچالووا،2003).
موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 01:06:00 ق.ظ ]