استراتژی‌های دانش، استراتژی هایی است که مسیر اهداف دانشی را در سازمان مشخص می کند. سازمان هایی که می خواهند مدیریت دانش را اجرا نمایند، علاوه بر اهداف معمولی سازمانی، باید اهداف دانشی خود را نیز معین نمایند و پس از آن با تعریف راهبردهای دانشی، دستیابی به آن اهداف را مشخص کنند. با توجه به اینکه اهداف دانشی و به تبع آن راهبردهای دانشی با ساختارهای سلسله مراتبی و سنتی سازگار نمی باشد لذا توجه به فرآیندها در سازمان های دانش محور بسیار حائز اهمیت است. ساختارهای سلسله مراتبی بااین نگرش کمتر همخوانی دارند و بیشتر وظیفه ها را پوشش می دهند تااینکه فرآیندها را پوشش دهند (اخوان، 1389 :116).

برخی صاحبنظران میان استراتژی دانش و استراتژی مدیریت دانش تفاوت قائل شده‌اند. از دیدگاه زک[1] استراتژی دانش به شکل خاص به استراتژی کسب و کار یک سازمان اشاره داردکه منابع و قابلیت‌های دانشی سازمان را نیز مورد نظر قرار داده است. این استراتژی شامل شناسایی کمبود‌ها و مازادهای دانش می شود و سپس از طریق پیاده سازی استراتژی مدیریت دانش آن را مدیریت می‌کند تا عملکرد سازمان را ارتقا دهد

( همان :166).

2-9-دیدگاه صاحبنظران در خصوص مدیریت دانش
دیدگاه سوگوماران و بوس: چهارچوب

 

مدیریت دانش از دیدگاه سوگوماران و بوس شامل چهار فرآیند اساسی شامل شناسایی و تولید دانش، ذخیره‌سازی و کدگذاری دانش، توزیع و انتشار دانش و بهره‌برداری و بازخورد گرفتن از دانش می باشد(Sugumaran & Bose,2010) .

دیدگاه گیلبرت و همکاران: در این دیدگاه، سنگ بنای اصلی مدیریت دانش را به شش دسته شناسایی دانش، کسب دانش، توسعه دانش، اشتراک گذاری و توزیع دانش، بهره‌برداری از دانش و نگه داشت دانش تقسیم کرده‌اند(Gilbert & et al 2004) .

 

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-14] [ 02:37:00 ق.ظ ]